نگارش نهم -

درس 6 نگارش نهم

𝒜𝓂𝒾𝓇𝒶𝓁𝒾

نگارش نهم. درس 6 نگارش نهم

انشا صفحه 81 موضوع عاقبت فرار از مدرسه ممنون میشم👊

جواب ها

HEYDAR

نگارش نهم

تاج بده عنوان: عاقبت فرار از مدرسه صبحی از صبح‌های پاییزی بود که باد برگ‌های خشک را روی آسفالت مدرسه میرقصاند. امیر پشت پنجره کلاس ایستاده بود و به کوچه‌ی خالی خیره شده بود. صدای معلم ریاضی مثل وزوز زنبوری دور و خفه به گوش میرسید. دست‌هایش را در جیب‌های شلوار خاکستری‌اش فرو کرد و به حرف‌های علی، دوست همکلاسی‌اش فکر کرد که دیروز گفته بود: «فردا میخوایم بریم قایم‌باشک بازی تو دنیای واقعی!» ساعت ده بود که سه نفری، از دیوار شکسته‌ٔ پشت مدرسه فرار کردند. علی و محمد و امیر. نفس هایشان را حبس کردند و دویدند تا از سایه‌ی سنگین ساختمان مدرسه دور شدند. اولین بار بود که امیر از مدرسه فرار می‌کرد. باد خنک پاییز صورتش را نوازش میداد، اما ته دلش سنگی سرد جا خوش کرده بود. کوچه‌پس‌کوچه‌های آشنا حالا پر از رازهایی بود که هیچوقت متوجه‌شان نشده بود. محمد خندید و گفت: «آزادی همینجاست!» ولی امیر به دفتر مشق ناتمامش فکر میکرد که توی میزش مانده بود. به پدرش فکر می‌کرد که همیشه میگفت: «درس بخوان تا اسیر این کوچه‌ها نشوی...» آن روز را در پارک محله گذراندند. روی تاب‌های قدیمی که زنگار گرفته بود نشستند و از آرزوهای بزرگ حرف زدند. محمد میخواست خواننده شود، علی میخواست جهان را بگردد، و امیر... امیر فقط سکوت کرد. آسمان کم‌کم ابری شد. صدای غرش آرام رعد از دور به گوش رسید. ساعت یک بعدازظهر بود که پای پیادهشان به خیابان شلوغ شهر رسید. ناگهان چشم امیر به تابلوی آشنا افتاد: مغازهٔ عینک‌سازی پدرش. دود سیگار پدر از پشت ویترین مه‌آلود دیده میشد. قلبش ریتمی دیوانه گرفت. «زود باشین، بریم از اینجا!» فریاد زد، اما صدای ناله‌ی ترمز کامیونی گوش‌خراش فضا را شکست. علی که داشت از خیابان میدوید، زیر چرخ‌های ماشین محو شد. ماه‌ها گذشت. امیر حالا پشت همان پنجره‌ی کلاس می‌نشیند، اما نه به کوچه خیره میشود، نه به صدای معلم. چشم‌هایش همیشه تصویر علی را می‌بینند که مثل برگ پاییز زیر چرخ‌ها له شد. محمد دیگر به مدرسه نمی آید؛ میگویند در خانه‌ای دور، داروهای آرام‌بخش میخورد. پدر امیر هر شب کنار تختش مینشیند و آهسته میخواند: «فرار از مدرسه، فرار از خودت است پسرم...» امیر میداند که آن روز، آنها از مدرسه فرار نکرده بودند. از آینده‌ای گریخته بودند که حالا مثل کابوسی همیشگی، در سایه‌های کلاس قدیمی مدرسه دنبالشان میکند.

سوالات مشابه

سوگل

درس 6 نگارش نهم

بقیشو خودت بنویس🙃

فائزه

درس 6 نگارش نهم

انشا میخوام ۱۵ خط هم باشه

Shaki¹⁵

درس 6 نگارش نهم

تورو خدا ص ۸۱ و ۸۴ نگارش نهم رو بفرستید از هوش مصنوعی باشه توری نی ✨️ ولی از گوگل نباشه😭😊 تاج میدم+امتیاز✨️👑

Shaki¹⁵

درس 6 نگارش نهم

تورو خدا حداقل تا فردا جواب بدید ص ۸۱ و ۸۴ 🦋✨️🤍😭🥺🫶😊 از گول نباشه که بخدا معلمم منو میکشه درضمن شنبه هم انشا داریم اولین نفر هم خودمم معلمم هم آنقدر باهوشه که وقتی موضوع رو بهش بگی زرتی میزنه تو گوگل میاره بالا ببینه از رو گوگل نوشتم یانه😭🥺 موضوع فرق نمیکنه اما از قالب خاطره یا قالب سفر نامه 🙏 تورو خدا بازم تاکید می کنم از گوگل نباشه 🥺 تاج میدم👑🫶 دست نویس باشه😊

♡ Mehrnaz♡ ♕♕

درس 6 نگارش نهم

لطفا برای من ص۸۱ نگارش بفرستید تاج میدم

asal

درس 6 نگارش نهم

بچه ها میشه درس ۶ رو بهم بگید با قالب داستانی تاج میدم

asal

درس 6 نگارش نهم

بچه انشا درباره ی پرواز بدون بال با قالب داستانی میشه برام بگید تاج میدم

sama ...

درس 6 نگارش نهم

سلام میشه انشا صفحه ۸۱ را بفرستید تاج

mahdi mahmodond

درس 6 نگارش نهم

نگارش انشای صفحه ۸۱

Arya💀

درس 6 نگارش نهم

بچه یه انشاء درس ششم(صفحه ۸۱)رو برام بفرستید:)

محمدمهدی حاتمی

درس 6 نگارش نهم

میشه جواب صفحه ۸۱و۸۴ رو بفرستید لطفا از گوگل نباشه تاج میدم

sam ssssss

درس 6 نگارش نهم

سلام یک انشا می خواستم درمورد خاطره

𝘔𝘢𝘩𝘥𝘪𝘦𝘺

درس 6 نگارش نهم

سلام بچه بیاین تا تاج بدم فردا تعطیل شدم

narges:))

درس 6 نگارش نهم

سلام بچه ها انشا درمورد زیبایی بال های پروانه میخوام..

𝘔𝘢𝘩𝘥𝘪𝘦𝘺

درس 6 نگارش نهم

سلام بچه تورو خدا جواب بدین ا🥺

😎😎AFRA

درس 6 نگارش نهم

با حیوان جماعت بحث نمیکنم که بخوام هم شکست بخورم کاربر hhhh. فقط از خدا میخوام شفات بده همین

𝘔𝘢𝘩𝘥𝘪𝘦𝘺

درس 6 نگارش نهم

سلام خوبین بازنویسی « فضول را بردن جهنم گفت هیزمش تر است » تو رو خدا جواب بدین از گوگل نباشه تاج میدم

غزل ریگی

درس 6 نگارش نهم

بچه ها انشا درمورد کودکی من بهم بگین از گوگل نباشه تاج میدم

:) proud girl

درس 6 نگارش نهم

بچها کسی ی انشای یا ی نامه رسمی میتونه برام بفرسته و بگ تاج میدممم

فائزه

درس 6 نگارش نهم

انشا درمورد فرار از مدرسه و عاقبت اون از گوگل نباشع